معنی فارسی beermaker
B1شخصی که به طور حرفهای یا غیرحرفهای آبجو میسازد.
A person who makes beer, typically on a commercial basis.
- NOUN
example
معنی(example):
بیر ساز رازهای فرایند آبجوسازی خود را به اشتراک گذاشت.
مثال:
The beermaker shared secrets of his brewing process.
معنی(example):
او به یک بیرساز معروف در جامعه محلی تبدیل شد.
مثال:
He became a renowned beermaker in the local community.
معنی فارسی کلمه beermaker
:
شخصی که به طور حرفهای یا غیرحرفهای آبجو میسازد.