معنی فارسی beferned

B1

بازگشت به حالت قبلی یا وضعیت اصلی، به ویژه در روابط.

To return to a prior state, especially in relationships.

example
معنی(example):

بعد از بحث کردن، آنها به دوستی اصلی خود بر گشتند.

مثال:

After arguing, they beferned to their original friendship.

معنی(example):

این زمان برد، اما بعد از اختلاف نظرشان دوباره به هم نزدیک شدند.

مثال:

It took time, but they beferned after their disagreement.

معنی فارسی کلمه beferned

: معنی beferned به فارسی

بازگشت به حالت قبلی یا وضعیت اصلی، به ویژه در روابط.