معنی فارسی befavour

B1

به نفع یا حمایت از چیزی عمل کردن.

To prefer or support something positively.

example
معنی(example):

سیاست جدید هدفش کمک به کسب‌وکارهای کوچک است.

مثال:

The new policy aims to befavour small businesses.

معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند گزینه سازگار با محیط زیست را ترجیح دهند.

مثال:

They decided to befavour the environmentally friendly option.

معنی فارسی کلمه befavour

: معنی befavour به فارسی

به نفع یا حمایت از چیزی عمل کردن.