معنی فارسی befavor
B1مداخله کردن به نفع یا حمایت از چیزی.
To show preference or support for something.
- VERB
example
معنی(example):
کمیته تصمیم گرفت که به پیشنهاد پروژه لطفی کند.
مثال:
The committee decided to befavor the project's proposal.
معنی(example):
او امیدوار بود با تخصص خود تصمیم را به نفع خود کند.
مثال:
He hoped to befavor the decision with his expertise.
معنی فارسی کلمه befavor
:
مداخله کردن به نفع یا حمایت از چیزی.