معنی فارسی befezzed

B1

تزئین کردن یا زیبا گرداندن یک مکان با رنگ و نقش.

To decorate or beautify a space with vivid colors and designs.

example
معنی(example):

اتاق با رنگ‌های زنده و هنر مدرن تزئین شده بود.

مثال:

The room was befezzed with vibrant colors and modern art.

معنی(example):

آنها میز را با یک رومیزی روشن تزئین کردند.

مثال:

They befezzed the table with a bright tablecloth.

معنی فارسی کلمه befezzed

: معنی befezzed به فارسی

تزئین کردن یا زیبا گرداندن یک مکان با رنگ و نقش.