معنی فارسی befilch
B1دزدی بهویژه دزدی کوچک و پنهانی.
To steal something, especially in a small amount.
- VERB
example
معنی(example):
او سعی کرد مقدار کمی پول از پدرش بدزدد.
مثال:
He attempted to befilch a small amount of money from his father.
معنی(example):
او در حین تلاش برای دزدی آبنبات از فروشگاه دستگیر شد.
مثال:
She was caught trying to befilch candy from the store.
معنی فارسی کلمه befilch
:
دزدی بهویژه دزدی کوچک و پنهانی.