معنی فارسی beflag

B1

پرچم‌دار کردن، به نمایش گذاشتن چیزی با استفاده از پرچم.

To mark or symbolize with a flag.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند که رویداد را پرچم‌دار کنند تا حمایت خود را نشان دهند.

مثال:

They decided to beflag the event to show support.

معنی(example):

پرچم‌دار کردن یک پروژه نشان‌دهنده اهمیت آن است.

مثال:

To beflag a project shows its significance.

معنی فارسی کلمه beflag

: معنی beflag به فارسی

پرچم‌دار کردن، به نمایش گذاشتن چیزی با استفاده از پرچم.