معنی فارسی befreckle

B1

خال‌دار کردن یا ایجاد خال بر روی سطح.

To mark with freckles.

example
معنی(example):

آفتاب می‌تواند پوست شما را خال‌خال کند.

مثال:

The sun might be able to befleck your skin.

معنی(example):

او عاشق این است که چگونه آفتاب تابستان می‌تواند گونه‌هایش را خال‌خال کند.

مثال:

She loves how summer sun can befleck her cheeks.

معنی فارسی کلمه befreckle

: معنی befreckle به فارسی

خال‌دار کردن یا ایجاد خال بر روی سطح.