معنی فارسی begazed

B1

شکل گذشته فعل 'begaze'، که به معنای خیره شدن یا نگاه کردن است.

The past tense of begaze, meaning to have gazed intently or steadily at something.

example
معنی(example):

او برای مدت طولانی به نقاشی خیره شد.

مثال:

He begazed at the painting for a long time.

معنی(example):

آنها در حین طوفان به بیرون خیره شدند.

مثال:

They begazed out of the window during the storm.

معنی فارسی کلمه begazed

: معنی begazed به فارسی

شکل گذشته فعل 'begaze'، که به معنای خیره شدن یا نگاه کردن است.