معنی فارسی begazing
B1فعل حال استمراری 'begaze'، به معنای در حال خیره شدن به چیزی.
The present continuous form of begaze, describing the ongoing action of gazing.
- VERB
example
معنی(example):
من عصر را در حال خیره شدن به ستارهها با دوستانم گذراندم.
مثال:
I spent the evening begazing at the stars with friends.
معنی(example):
او از خیره شدن هر زمان که وقت آزاد دارد لذت میبرد.
مثال:
He enjoys begazing whenever he has free time.
معنی فارسی کلمه begazing
:
فعل حال استمراری 'begaze'، به معنای در حال خیره شدن به چیزی.