معنی فارسی begeck
B1به معنای شگفتزده کردن یا تحت تأثیر قرار دادن کسی.
To amaze or astonish someone with something unexpected.
- VERB
example
معنی(example):
طراحی غیرمعمول به نظر میرسید که همه را شگفتزده کند.
مثال:
The unusual design seemed to begeck everyone.
معنی(example):
او دارای استعدادی برای شگفتزده کردن دوستانش با ترفندهای جادویی بود.
مثال:
He had a knack for begecking his friends with magic tricks.
معنی فارسی کلمه begeck
:
به معنای شگفتزده کردن یا تحت تأثیر قرار دادن کسی.