معنی فارسی beggarliness
B1حالتی که شخص در آن به عنوان یک beggar یا گدا شناخته میشود؛ معمولاً اشاره به رفتار و نیازمندی دارد.
The quality or condition of being like a beggar
- NOUN
example
معنی(example):
beggarliness او در چشمان درخواستیاش مشهود بود.
مثال:
His beggarliness was evident in his pleading eyes.
معنی(example):
او زمانی که مجبور به درخواست کمک شد، حس beggarliness را احساس کرد.
مثال:
She felt a sense of beggarliness when she had to ask for help.
معنی فارسی کلمه beggarliness
:
حالتی که شخص در آن به عنوان یک beggar یا گدا شناخته میشود؛ معمولاً اشاره به رفتار و نیازمندی دارد.