معنی فارسی beglad

B1

احساس شادمانی و خوشحالی نسبت به چیزی یا کسی.

To feel happy or pleased about something.

example
معنی(example):

زمانی که خبر خوب دریافت کردم، احساس خوشحالی کردم.

مثال:

I felt beglad when I received good news.

معنی(example):

او از اینکه دوستانش را بعد از مدت طولانی دید، خوشحال بود.

مثال:

She was beglad to see her friends after a long time.

معنی فارسی کلمه beglad

: معنی beglad به فارسی

احساس شادمانی و خوشحالی نسبت به چیزی یا کسی.