معنی فارسی beglerbey
B1بیگلربی، عنوانی برای یک فرمانده یا حاکم منطقهای در دورههای اسلامی.
A title for a commander or regional governor in Islamic periods.
- NOUN
example
معنی(example):
بیگلربی، منطقهای کوچکتر از بیگلربیگ را اداره میکرد.
مثال:
The beglerbey governed a smaller region than the beglerbeg.
معنی(example):
او به دلیل قابلیتهایش به عنوان بیگلربی منصوب شد.
مثال:
He was appointed as beglerbey due to his capabilities.
معنی فارسی کلمه beglerbey
:
بیگلربی، عنوانی برای یک فرمانده یا حاکم منطقهای در دورههای اسلامی.