معنی فارسی beglew

B1

زمانی که چیزی همچون رنگ یا مایع به حالت مکنون و نرم در می‌آید.

To become soft or lithe, especially referring to a liquid or paint.

example
معنی(example):

زمانی که رنگ در معرض هوا قرار گرفت، شروع به لغرش کرد.

مثال:

The paint began to beglew when it was exposed to air.

معنی(example):

پس از باران، گل‌ها به طرز زیبایی لغرش کردند.

مثال:

After the rain, the flowers seemed to beglew beautifully.

معنی فارسی کلمه beglew

: معنی beglew به فارسی

زمانی که چیزی همچون رنگ یا مایع به حالت مکنون و نرم در می‌آید.