معنی فارسی begorry
B1عمل نشان دادن حیرت یا تعجب، مشابه به واژه بگورا.
An exclamation similar to 'begorrah', usually expressing surprise or astonishment.
- INTERJECTION
example
معنی(example):
او گفت: 'بگوری، چه نقطه چرخش غیرمنتظرهای!'
مثال:
He said, 'Begorry, what an unexpected twist!'
معنی(example):
با بگوری، او عدم باور خود را ابراز کرد.
مثال:
With a begorry, she expressed her disbelief.
معنی فارسی کلمه begorry
:
عمل نشان دادن حیرت یا تعجب، مشابه به واژه بگورا.