معنی فارسی begottenness

C1

حالت یا کیفیت به دنیا آمدن یا ایجاد شدن، به ویژه با اشاره به زادگاه یا ریشه یک ایده یا مفهوم.

The state of being begotten; often refers to the genesis or origin of something.

example
معنی(example):

ولادت این ایده ناشی از فکر عمیق بود.

مثال:

The begottenness of this idea came from deep thought.

معنی(example):

او به ولادت باورهایش فکر کرد.

مثال:

He reflected on the begottenness of his beliefs.

معنی فارسی کلمه begottenness

: معنی begottenness به فارسی

حالت یا کیفیت به دنیا آمدن یا ایجاد شدن، به ویژه با اشاره به زادگاه یا ریشه یک ایده یا مفهوم.