معنی فارسی begowk

B1

به معنای جیغ زدن یا فریاد زدن از سر شگفتی یا خنده.

To shout or exclaim loudly, often in expression of excitement or joy.

example
معنی(example):

زمانی که کودک دلقک‌ها را دید، به خاطر هیجان شروع به جیغ زدن کرد.

مثال:

When the child saw the clowns, he began to begowk in excitement.

معنی(example):

او نتوانست از جیغ زدن در فیلم خنده‌دار خودداری کند.

مثال:

She couldn't help but begowk at the funny movie.

معنی فارسی کلمه begowk

: معنی begowk به فارسی

به معنای جیغ زدن یا فریاد زدن از سر شگفتی یا خنده.