معنی فارسی begroaned
B1فعل گذشتهی ناله کردن، بیان درد یا ناراحتی در یک زمان خاص.
The past tense form of 'begroan', indicating that groaning occurred.
- VERB
example
معنی(example):
پس از یک روز طولانی در محل کار، او در نهایت با آرامش ناله کرد.
مثال:
After a long day at work, he finallyegroaned with relief.
معنی(example):
او قبلاً در مورد وقت صرف شده برای اتمام پروژه ناله کرده بود.
مثال:
She had previouslyegroaned about the time it took to finish the project.
معنی فارسی کلمه begroaned
:
فعل گذشتهی ناله کردن، بیان درد یا ناراحتی در یک زمان خاص.