معنی فارسی begroaning

B1

فعل حال استمراری ناله کردن، در حال ابراز ناراحتی یا درد.

The continuous form of 'begroan', indicating the action is currently occurring.

example
معنی(example):

ناله کردن او در طول تمرین نشان داد که او خودش را به شدت تحت فشار قرار می‌دهد.

مثال:

Hisegroaning during the workout showed he was pushing himself hard.

معنی(example):

ناله کردن مداوم در پس‌زمینه تمرکز کردن را دشوار کرد.

مثال:

The ongoingegroaning in the background made it hard to concentrate.

معنی فارسی کلمه begroaning

: معنی begroaning به فارسی

فعل حال استمراری ناله کردن، در حال ابراز ناراحتی یا درد.