معنی فارسی beguilingly

B1

به طرز فریبنده‌ای، به گونه‌ای که جذابیت و فریبندگی ایجاد کند.

In a charming or enchanting manner, often deceptive.

example
معنی(example):

او به طرز فریبنده‌ای صحبت کرد و توجه همه را جلب کرد.

مثال:

She spoke beguilingly, drawing everyone’s attention.

معنی(example):

موسیقی فریبنده و شیرین در طول رویداد فضا را پر کرد.

مثال:

The beguilingly sweet music filled the air during the event.

معنی فارسی کلمه beguilingly

: معنی beguilingly به فارسی

به طرز فریبنده‌ای، به گونه‌ای که جذابیت و فریبندگی ایجاد کند.