معنی فارسی behaviourally
B1به شیوهای که به رفتار مرتبط است، مخصوصاً در زمینهها و موقعیتهای اجتماعی.
In a way that pertains to behavior, especially in social contexts.
- ADVERB
example
معنی(example):
او مسئله را به طور رفتاری توضیح داد تا ریشههای اجتماعی آن را نشان دهد.
مثال:
She explained the issue behaviourally to show its social roots.
معنی(example):
پژوهشگر نشان داد که چگونه افراد به طور رفتاری با یکدیگر تعامل میکنند.
مثال:
The researcher showed how individuals interact behaviourally with each other.
معنی فارسی کلمه behaviourally
:
به شیوهای که به رفتار مرتبط است، مخصوصاً در زمینهها و موقعیتهای اجتماعی.