معنی فارسی behavioristically

B1

به شیوه‌ای که بر مبنای رفتارها و واکنش‌های قابل مشاهده تأکید دارد.

In a manner that relates to behaviorism, focusing on observable behaviors and reactions.

example
معنی(example):

او وضعیت را به طور رفتارگرایانه تحلیل کرد تا واکنش‌ها را درک کند.

مثال:

She analyzed the situation behavioristically to understand the reactions.

معنی(example):

نتایج به طور رفتارگرایانه ارزیابی شدند تا دقت تضمین شود.

مثال:

The results were evaluated behavioristically to ensure accuracy.

معنی فارسی کلمه behavioristically

: معنی behavioristically به فارسی

به شیوه‌ای که بر مبنای رفتارها و واکنش‌های قابل مشاهده تأکید دارد.