معنی فارسی behenate
B1به معنای بازنگری کردن یا ویرایش برنامهها و ایدهها.
To revise or edit plans and ideas.
- VERB
example
معنی(example):
من مجبور شدم برنامههای آخر هفتهام را بهنات کنم.
مثال:
I had to behenate my plans for the weekend.
معنی(example):
او تصمیم گرفت ایدههای اصلیاش را درباره پروژه بهنات کند.
مثال:
She decided to behenate her original ideas for the project.
معنی فارسی کلمه behenate
:
به معنای بازنگری کردن یا ویرایش برنامهها و ایدهها.