معنی فارسی behew
B1بهبود بخشیدن، وضعیتی را تغییر دادن و بهتر کردن.
To improve or remedy a situation, often through advice or intervention.
- VERB
example
معنی(example):
آنها میخواستند وضعیت را بهبود بخشند تا آن را بهتر کنند.
مثال:
They wanted to behew the situation to make it better.
معنی(example):
به بهبود بخشیدن، تشویق به پیشرفت در زمان چالش است.
مثال:
To behew is to encourage improvement during a challenge.
معنی فارسی کلمه behew
:
بهبود بخشیدن، وضعیتی را تغییر دادن و بهتر کردن.