معنی فارسی behight
B2وعده دادن، چیزی را رسمياً اعلام کردن.
To declare or state something formally, often used in legal or serious contexts.
- VERB
example
معنی(example):
او مجبور بود وعدهاش را برای پایان کار به جا آورد.
مثال:
He had to behight his promise to finish the work.
معنی(example):
به بهینهسازی اشاره دارد که به طور رسمی چیزی را اعلام یا وعده بدهید.
مثال:
To behight means to formally declare or promise something.
معنی فارسی کلمه behight
:
وعده دادن، چیزی را رسمياً اعلام کردن.