معنی فارسی bejelled
B1لباس یا لوازم دکوری که با سنگهای قیمتی یا الماس تزئین شدهاند.
Adorned with jewels or decorative stones.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او یک لباس بیژل پوشید که در نور درخشان شد.
مثال:
She wore a bejelled dress that sparkled in the light.
معنی(example):
پردههای بیژل لمسی از ظرافت را به اتاق آوردند.
مثال:
The bejelled curtains brought a touch of elegance to the room.
معنی فارسی کلمه bejelled
:
لباس یا لوازم دکوری که با سنگهای قیمتی یا الماس تزئین شدهاند.