معنی فارسی beking

B1

گذران وقت در خارج از خانه، به ویژه در طبیعت، برای لذت بردن.

To spend time outdoors, particularly for enjoyment or leisure.

example
معنی(example):

او تابستانش را در روستا گذراند.

مثال:

He spent his summer beking in the countryside.

معنی(example):

آنها از گذراندن زمان در طبیعت در حین کوه‌نوردی در هر آخر هفته لذت می‌بردند.

مثال:

They enjoyed beking while hiking every weekend.

معنی فارسی کلمه beking

: معنی beking به فارسی

گذران وقت در خارج از خانه، به ویژه در طبیعت، برای لذت بردن.