معنی فارسی beknow
B1به معنای دانستن یا آگاه بودن.
To know or be aware of something.
- VERB
example
معنی(example):
میخواهم حقیقت پشت شایعات را بدانم.
مثال:
I would like to beknowing the truth behind the rumors.
معنی(example):
او امیدوار است که بیشتر درباره تاریخ باستان بداند.
مثال:
He hopes to beknow more about the ancient history.
معنی فارسی کلمه beknow
:
به معنای دانستن یا آگاه بودن.