معنی فارسی beleaguerment
C1 /bɪˈliːɡəmənt/محاصره، وضعیتی که در آن شخص یا گروهی به‌طور مداوم تحت فشار یا حمله قرار می‌گیرد.
The state of being besieged or harassed; a situation of persistent difficulty.
- noun
noun
معنی(noun):
The fact or state of beleaguering; a state of blockade or siege.
example
معنی(example):
محاصره شهر باعث نگرانی ساکنین شد.
مثال:
The beleaguerment of the town made residents anxious.
معنی(example):
محاصره به مدت چند هفته ادامه داشت و بر زندگی روزمره تأثیر گذاشت.
مثال:
The beleaguerment continued for weeks, impacting daily life.
معنی فارسی کلمه beleaguerment
:
محاصره، وضعیتی که در آن شخص یا گروهی به‌طور مداوم تحت فشار یا حمله قرار می‌گیرد.
