معنی فارسی beliefless
B1کسی که فاقد ایمان یا باور به چیزی است.
Lacking belief; devoid of faith or confidence.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نگرش بدون باور او باعث شد دیگران به سختی نظراتش را بفهمند.
مثال:
His beliefless attitude made it hard for others to gauge his opinions.
معنی(example):
یک جهان بدون باور میتواند اغلب سرد و تنهایی احساس شود.
مثال:
A beliefless world can often feel cold and lonely.
معنی فارسی کلمه beliefless
:
کسی که فاقد ایمان یا باور به چیزی است.