معنی فارسی believably

B1

به طور قابل باور، یعنی به شیوه‌ای که قابل قبول یا معقول به نظر می‌رسد.

In a manner that is believable or credible.

example
معنی(example):

او وضعیت را به طور قابل باوری توضیح داد.

مثال:

She explained the situation believably.

معنی(example):

بازیگر نقش خود را به طور قابل باوری ایفا کرد.

مثال:

The actor played his role believably.

معنی فارسی کلمه believably

: معنی believably به فارسی

به طور قابل باور، یعنی به شیوه‌ای که قابل قبول یا معقول به نظر می‌رسد.