معنی فارسی bell pushes

B1

دکمه‌ای که برای به صدا درآوردن زنگ در استفاده می‌شود.

A button used to ring a bell, typically at a door to notify someone inside.

example
معنی(example):

آپارتمان جدید در ورودی زنگ‌فشاری‌های الکترونیکی دارد.

مثال:

The new apartment has electronic bell pushes at the entrance.

معنی(example):

او زنگ‌فشاری را فشار داد تا ورودش را اعلام کند.

مثال:

She pressed the bell push to announce her arrival.

معنی فارسی کلمه bell pushes

: معنی bell pushes به فارسی

دکمه‌ای که برای به صدا درآوردن زنگ در استفاده می‌شود.