معنی فارسی bell peppers

A2

نوعی سبزیجات که شکل دایره‌ای و رنگ‌های متنوعی دارند و به‌طور معمول در غذا استفاده می‌شوند.

A type of vegetable that comes in various colors and is used in cooking, especially in salads and stir-fries.

noun
معنی(noun):

Capsicum annuum, an edible spicy-sweet fruit, originating in the New World.

example
معنی(example):

من فلفل‌های قرمز و سبز برای سالاد خریدم.

مثال:

I bought red and green bell peppers for the salad.

معنی(example):

فلفل‌های دلمه‌ای سرشار از ویتامین‌ها هستند و می‌توان آن‌ها را خام یا پخته خورد.

مثال:

Bell peppers are rich in vitamins and can be eaten raw or cooked.

معنی فارسی کلمه bell peppers

: معنی bell peppers به فارسی

نوعی سبزیجات که شکل دایره‌ای و رنگ‌های متنوعی دارند و به‌طور معمول در غذا استفاده می‌شوند.