معنی فارسی bellmouthed
B1ایم مورد به شکل و حالتی اشاره دارد که دهانه یا ورودی آن به گونهای گشاد و باز است.
Referring to a shape or situation where the mouth or opening is wide and flared.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دهانه گشاد زنگ صدای بلندی تولید میکند.
مثال:
The bellmouthed opening makes a loud sound.
معنی(example):
طراحی گشاد زنگ اجازه میدهد تا صدا بهتر پخش شود.
مثال:
The bellmouthed design allows for better sound projection.
معنی فارسی کلمه bellmouthed
:
ایم مورد به شکل و حالتی اشاره دارد که دهانه یا ورودی آن به گونهای گشاد و باز است.