معنی فارسی bellowsful
B1مقدار هوایی که یک بلوز میتواند نگه دارد.
The amount of air that a bellows can hold.
- NOUN
example
معنی(example):
یک مقدار هوای درون بلوز برای روشن کردن آتش لازم بود.
مثال:
A bellowsful of air was needed to start the fire.
معنی(example):
او به بلوز دمید تا شعلهها را زنده نگه دارد.
مثال:
He blew into the bellowsful to keep the flames alive.
معنی فارسی کلمه bellowsful
:
مقدار هوایی که یک بلوز میتواند نگه دارد.