معنی فارسی bellowslike
B2مشابه بلوز، به طوری که باز و بسته میشود.
Resembling a bellows, in the way it expands and contracts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مکانیزم شبیه بلوز بود، که بزرگ و کوچک میشد.
مثال:
The mechanism was bellowslike, expanding and contracting.
معنی(example):
ریههای او هنگام دویدن به شکلی شبیه بلوز کار میکردند.
مثال:
His lungs worked in a bellowslike manner when he ran.
معنی فارسی کلمه bellowslike
:
مشابه بلوز، به طوری که باز و بسته میشود.