معنی فارسی bellowsman
B1فردی که مسئول کار با بلوز است.
A person who operates or works with a bellows.
- NOUN
example
معنی(example):
سازنده بلوز دستگاه را برای نگه داشتن آتش روشن کرد.
مثال:
The bellowsman operated the device to keep the fire going.
معنی(example):
هر سازنده بلوز باید بداند چگونه جریان هوا را کنترل کند.
مثال:
Every bellowsman must understand how to control the airflow.
معنی فارسی کلمه bellowsman
:
فردی که مسئول کار با بلوز است.