معنی فارسی belly button

A1

محل زخم نافی که پس از تولد باقی می‌ماند و علامتی از اتصال به مادر است.

The small, central scar on the abdomen that marks the spot where the umbilical cord was attached.

noun
معنی(noun):

The navel.

example
معنی(example):

هر کسی یک ناف دارد که جایی است که بند ناف قبلاً وجود داشت.

مثال:

Everyone has a belly button, which is where the umbilical cord used to be.

معنی(example):

او یک سوراخ‌کردن در نافش داشت.

مثال:

She had a piercing in her belly button.

معنی فارسی کلمه belly button

: معنی belly button به فارسی

محل زخم نافی که پس از تولد باقی می‌ماند و علامتی از اتصال به مادر است.