معنی فارسی bemaim
B1آسیب رساندن به کسی یا چیزی، به ویژه به معنای احساسی.
To inflict injury or suffering, particularly in an emotional sense.
- VERB
example
معنی(example):
این تصادف به نظر میرسید که او را از نظر احساسی آسیب میزند.
مثال:
The accident seemed to bemaim him emotionally.
معنی(example):
انتقادهای تند باعث آسیب به روح او نشد.
مثال:
The harsh criticism did not bemaim her spirit.
معنی فارسی کلمه bemaim
:
آسیب رساندن به کسی یا چیزی، به ویژه به معنای احساسی.