معنی فارسی bemaddens

B1

علت سردرگمی یا گیجی شدن کسی.

To cause someone to become confused or bewildered.

example
معنی(example):

تغییرات ناگهانی همه افراد درگیر را گیج می‌کند.

مثال:

The sudden changes bemaddens everyone involved.

معنی(example):

رفتار غیرقابل پیش‌بینی او دوستانش را گیج می‌کند.

مثال:

His erratic behavior bemaddens his friends.

معنی فارسی کلمه bemaddens

: معنی bemaddens به فارسی

علت سردرگمی یا گیجی شدن کسی.