معنی فارسی bemazed
B1احساس شگفتی و حیرت، تا حدی که نمیتواند واکنش نشان دهد.
Feeling bewildered or confused, often due to surprise.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او از خبر غیرمنتظره شگفتزده شد.
مثال:
She felt bemazed by the unexpected news.
معنی(example):
حاضران شگفتزده پس از اجرا در سکوت نشسته بودند.
مثال:
The bemazed audience sat in silence after the performance.
معنی فارسی کلمه bemazed
:
احساس شگفتی و حیرت، تا حدی که نمیتواند واکنش نشان دهد.