معنی فارسی bemaul

B1

شکست دادن یا سرزنش کردن به شدت، به ویژه در مباحثات یا نقدها.

To criticize or attack someone verbally, often aggressively.

example
معنی(example):

در طول مناظره، او سعی کرد با استدلال‌های هوشمندانه حریف خود را شکست دهد.

مثال:

During the debate, he tried to bemaul his opponent with clever arguments.

معنی(example):

منتقدان فیلم را به خاطر کمبود خلاقیت به باد انتقاد گرفتند.

مثال:

The critics bemaul the film for its lack of originality.

معنی فارسی کلمه bemaul

: معنی bemaul به فارسی

شکست دادن یا سرزنش کردن به شدت، به ویژه در مباحثات یا نقدها.