معنی فارسی bemercy
B1عملکرد با شفقت و رحمت نسبت به دیگران.
The act of showing compassion or kindness to others.
- NOUN
example
معنی(example):
آنها با رحمت نسبت به پناهندگان عمل کردند.
مثال:
They acted with bemercy towards the refugees.
معنی(example):
قاضی در هنگام تعیین حکم، رحمت نشان داد.
مثال:
The judge showed bemercy during the sentencing.
معنی فارسی کلمه bemercy
:
عملکرد با شفقت و رحمت نسبت به دیگران.