معنی فارسی beminstrel

B1

خواننده و آهنگساز سنتی، معمولاً یکی از هنرمندان دوره‌گرد.

A traditional singer or musician, often a minstrel who performs songs or poetry.

example
معنی(example):

بیمینستریل توجه تماشاگران را با آهنگ‌هایش جلب کرد.

مثال:

The beminstrel captured the audience's attention with his songs.

معنی(example):

او خودش را بیمینستریل نامید و در رویدادهای مختلف اجرا کرد.

مثال:

He called himself a beminstrel, performing at various events.

معنی فارسی کلمه beminstrel

: معنی beminstrel به فارسی

خواننده و آهنگساز سنتی، معمولاً یکی از هنرمندان دوره‌گرد.