معنی فارسی bemiring

B1

غوطه‌ور شدن یا در گل و لای فرو رفتن، معمولاً اشاره به وضعیت ناخواسته و نامطلوب دارد.

To immerse oneself in mud or to become covered in muddy material, often used to describe a chaotic or difficult situation.

verb
معنی(verb):

To soil with mud or a similar substance.

معنی(verb):

To immerse or trap in mire.

example
معنی(example):

سربازان در زمین گل‌آلود غوطه‌ور شدند.

مثال:

The soldiers were bemiring in the muddy field.

معنی(example):

نگران نباشید، باران ما را از غوطه‌ور شدن در جوی آب بازنمی‌دارد.

مثال:

Don't worry, the rain won't stop us from bemiring in the creek.

معنی فارسی کلمه bemiring

: معنی bemiring به فارسی

غوطه‌ور شدن یا در گل و لای فرو رفتن، معمولاً اشاره به وضعیت ناخواسته و نامطلوب دارد.