معنی فارسی bemuse

B2 /bəˈmjuːz/

سردرگم یا گیج کردن، به معنای ایجاد حس شک یا ابهام در یک موقعیت است.

To confuse or bewilder someone; to cause someone to be perplexed.

verb
معنی(verb):

To confuse or bewilder.

معنی(verb):

To devote to the Muses.

example
معنی(example):

دستورالعمل‌های پیچیده، شرکت‌کنندگان را سردرگم کرد.

مثال:

The complex instructions bemused the participants.

معنی(example):

او به خاطر تغییر ناگهانی برنامه‌ها سردرگم شده بود.

مثال:

He was bemused by the sudden change in plans.

معنی فارسی کلمه bemuse

: معنی bemuse به فارسی

سردرگم یا گیج کردن، به معنای ایجاد حس شک یا ابهام در یک موقعیت است.