معنی فارسی bemisted

B2

پوشیده شده به وسیله مه یا غبار، معمولا ایجاد کننده‌ای از جذابیت یا رمز و راز.

Covered with mist or fog, often creating an allure or sense of mystery.

example
معنی(example):

چشم‌انداز افسونگر در صبح زود به نظر می‌رسید.

مثال:

The bemisted landscape looked enchanting in the early morning.

معنی(example):

با طلوع خورشید، جنگل غبارآلود به تدریج زیبایی‌اش را نشان داد.

مثال:

As the sun rose, the bemisted forest gradually revealed its beauty.

معنی فارسی کلمه bemisted

: معنی bemisted به فارسی

پوشیده شده به وسیله مه یا غبار، معمولا ایجاد کننده‌ای از جذابیت یا رمز و راز.