معنی فارسی bemoult

B1

تغییر یا تبدیل ظاهری به چیزی جدید و متفاوت.

To undergo a change in appearance, typically shedding an old outer layer.

example
معنی(example):

جذاباً جادوگر می‌توانست جادوئی قدیمی خود را به یک جادوئی جدید تبدیل کند.

مثال:

The wizard's spell could bemoult his old cloak into a new one.

معنی(example):

پس از این فرآیند، حیوان پرهای کسل‌کننده‌اش را برای پرهای زنده‌تر تغییر می‌دهد.

مثال:

After the process, the animal would bemoult its dull feathers for more vibrant ones.

معنی فارسی کلمه bemoult

: معنی bemoult به فارسی

تغییر یا تبدیل ظاهری به چیزی جدید و متفاوت.