معنی فارسی bemuffle

B1

خفه کردن یا کاهش شدت صدا.

To muffle or deaden a sound.

example
معنی(example):

پتو ضخیم صداهای بیرون را خفه خواهد کرد.

مثال:

The thick blanket will bemuffle the sound outside.

معنی(example):

او از یک حوله برای کاهش صدا از آشپزخانه استفاده کرد.

مثال:

He used a towel to bemuffle the noise from the kitchen.

معنی فارسی کلمه bemuffle

: معنی bemuffle به فارسی

خفه کردن یا کاهش شدت صدا.